معنی فدراسیون شنا

حل جدول

واژه پیشنهادی

لغت نامه دهخدا

فدراسیون

فدراسیون. [ف ِ دِیُن ْ] (فرانسوی، اِ) اتحادیه ٔ چند کشور. (حییم). دولتی که چند ایالت با هم تشکیل دهند. (وبستر). || اتحاد. (حییم). || در تداول فارسی امروز به انجمنی اطلاق می شود که برای تنظیم و نظارت بر امور اجتماعی تشکیل گردد، و بیشتر مورد استعمال آن در کارهای ورزشی است.


شنا

شنا. [] (اِ) کراث جبلی است که به یونانی فراسیون نامند. (فهرست مخزن الادویه).

شنا. [ش ِن ْ نا] (اِخ) ناحیه ای است از اعمال اهواز. || ناحیه ای است از اعمال قسمت فرویین دجله ٔ بصره. (از معجم البلدان).

شنا. [ش ِ] (اِ) شناوری و آب ورزی باشد. (برهان). حرکت انسان یا جانور بر روی آب بوسیله ٔ تحرک بازوان و پاها. سباحت. (فرهنگ فارسی معین). دست و بغل در تداول شوشتر. شناوری و دست وپا زدن در آب و با لفظ کردن مستعمل و بمعنی شناور وشناگر مجاز است. (آنندراج). شناه. شناب. یعنی شناوری و بر این قیاس شناگر و شنابر و شناور:
گرد گرداب مگرد ارت نیاموخت شنا
که شوی غرقه چو ناگاهی ناغوش خوری.
لبیبی.
همه الغریق الغریق است بانگم
که من غرقه ام در شنا میگریزم.
خاقانی.
رجوع به شناب، شناو، شناه و شنوشود. || قسمی از اعمال ورزش در گود. (یادداشت مؤلف). برسم پهلوانان باستانی شنا رفتن در زورخانه. هر دو دست را بر زمین یا بر تخته ٔ شنا تکیه دادن و پاها را به عقب کشیدن و بدن را بر دو دست فرودآوردن و بربردن است بی اصطکاک با زمین تا بازوان نیروگیرد. نام ورزشی است که هندیان آن را دند گویند و آن را شنو نیز نامند. (غیاث اللغات) (آنندراج):
بیم طوفان بلا در خشکیم بیش از تری
همچو کشتی گیر از آن مشق شنا دارم به خاک.
اشرف.
و رجوع به شنو شود.
- تخته ٔ شنا؛ تخته ای به طول تقریباً یک متر و به عرض ده سانتی متر با دو پایه ٔ بسیار کوتاه که بر زمین نهند و زورخانه کاران دستها را بر آن تکیه دهند و پاها را از عقب کشیده دارند و بدن را بی آنکه با زمین اصطکاک یابد بر دو بازو فرودآرند و باز بالا برند تا عضلات بازو نیرو گیرد.
- شنا رفتن، در زورخانه و آن غیر شنا کردن بمعنی سباحت است. (یادداشت مؤلف).

فرهنگ عمید

فدراسیون

(ورزش) سازمان یا انجمنی که برای اداره کردن رشته‌ای ورزشی تشکیل شود،
اتحادیه‌ای از سندیکاهای کارگری،
(سیاسی) اتحادیه‌ای از چند ایالت که به‌صورت یک کشور اداره می‌شود،

فارسی به عربی

فدراسیون

اتحاد، اِتِّحادٌ، اِتِّحادٌ استِقلالی، اِتّحادٌ مَرکَزی، الاتِّحادیهُ، الإتحاد

فرهنگ معین

شنا

(ش) (اِ.) حرکت انسان یا جانور در زیر یا روی آب با کمک حرکات منظم وهمآهنگ دست و پا که انواع مختلف دارد.، ~ی کرال معمول ترین و سریع ترین نوع شنا در آب که در آن دست ها هر بار که از آب بیرون می آیند از کنار گوش داخل آب می شوند و همزمان با آن پاها به صورت


فدراسیون

اتحادیه ای مرکب از چند کشور یا استان، سازمان یا انجمنی که برای اداره یک رشته ورزشی تشکیل می شود. [خوانش: (فِ یُ) [فر.] (اِ.)]

فرهنگ فارسی هوشیار

فدراسیون

دولتی که چند ایالت با هم تشکیل دهند، انجمنی که برای تنظیم و نظارت بر امور اجتماعی تشکیل گردد و بیشتر مورد استعمال آن در کارهای ورزشی می باشد

فارسی به ایتالیایی

فدراسیون

federazione

مترادف و متضاد زبان فارسی

شنا

آب‌تنی، سباحت

معادل ابجد

فدراسیون شنا

762

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری